:: روز از نو ::

یادداشت هایی در حوزه فرهنگ و هنر گاهی وقتها هم سیاست

:: روز از نو ::

یادداشت هایی در حوزه فرهنگ و هنر گاهی وقتها هم سیاست

طبقه بندی موضوعی

روایت های روزانه اربعین نود و هشت (1)

يكشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۸، ۰۵:۳۲ ب.ظ

سفره داری برادران عراقی

۹۸.۰۷.۱۸
اتوبوس جلوی یک حسینیه ایستاد و مسئول گروه گفت سریع نماز را بخوانید و بیایید چون معلوم نیست چه وقتی به نجف برسیم. همه سریع وضو گرفتند و به نماز ایستادند. وقتی نماز دوم هم تمام شد چند برادر عراقی آمدند و تعارف کردند. سر سفره ی شامی که تدارک دیده بودند. مسئول گروه گفت اگر دعوتشان را رد کنیم خوب نیست ...
بدون سر و صدا و شلوغ بازی پذیرایی کردند و هر کس هر چه میخواست برایش فراهم میکردند.
یاد شب تاسوعا افتادم و هیئتی که رفته بودم. جوانی با یک کیف کنار سبد غدا ایستاده بود و جوان دیگری از خدمتگزاران هیئت آمد و گفت با عرض معذرت باید کیف تان را ببینم. آن جوان هم جلوی جمعیتی که شاهد ماجرا بودند سرخ و سفید شد و کیفش را باز کرد و غذایی هم در کیف نبود.
به این فکر میکردم که اگر غذایی تهیه می شود برای توزیع بین عزاداران است بگیر و ببند ندارد و چند هزار پُرس غذا میتواند یک لحظه خجالت کشیدن آن گریه کن امام حسین را جبران کند.
اینجا ماجرا فرق دارد اصل قصه اکرام زائران و عزاداران است نه هیچ چیز دیگر؛ برای همین وقتی غذایی تعارف میکنند سنگینی نگاه منت دار را ندارد و فقط و فقط اخلاص در محبت اهل بیت علیهم السلام است که در نگاه برادرانه شان موج می زند... 

  • مدیر وبلاگ

اربعین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی