تجربه خواندن 23؛ شریان مکران؛ روایــت مــــا مـــیتـــوانیـــم
«ایران داراى آن قدرت صنعتى نیست که به خودى خود استخراج نفت نموده و در بازارهاى دنیا بفروشد. ایرانى که یک کارخانه سیمان را نمىتواند با پرسنل خود اداره کند و ایرانى که کارخانجات کشور را در اثر عدم قدرت فنى به صورت ناگوارى درآورده است و ضرر مىدهد، با کدام وسائل مىخواهد نفت را شخصاً استخراج کند؟ در پایان، میتوان با صراحت تمام گفت: ملىکردن صنعت نفت بزرگترین خیانت است.»
این جملات را یک کارگزار مهم دوره پهلوی در جلسه خصوصی مجلس شورای ملی در مخالفت با ملیشدن صنعت نفت به حاضران در جلسه میگوید؛ همان دورهای که برخی سعی دارند آن را دوره شکوه ایرانی بدانند!
از آن روز که رزمآرا، ایران و ایرانی را تحقیر میکرد بیش از هفتاد سال گذشته است. صنعت در ایران به برکت جمهوری اسلامی و آموزههای رهبرانش، بر اساس اصل "ما میتوانیم" توانسته است با همه تحریمها و محدودیتها، پیشرفت داشته باشد.
یک شاهد خوب برای تحقق شعار ما "میتوانیم" روایت مهدی قزلی است از پروژه انتقال نفت از گوره در بوشهر به بندر جاسک در منطقه مکران، به نام شریان مکران؛ شرح یک ایده استراتژیک که ضمن آنکه یک آیندهنگری امنیتی را پوشش میدهد امکان رشد و پیشرفت منطقه مکران را در پی خواهد داشت.
این پروژه بزرگ در اوج دوران تحریم به دست متخصصان داخلی طراحی و اجرا شده است. تولید فولاد و ورق لازم برای این پروژه پس از اینکه تامین آن از خارج کشور تقریباً غیرممکن میشود، در دستور کار صنعتگران داخلی قرار میگیرد. شاید اگر باور به ما میتوانیم در نخبگان و صنعتگران کشور نهادینه نمیشد، امروز همچنان تحقق این موضوع یک رویا میبود.
توضیح در مورد شیوه تولید نفت و اینکه این برداشت نفت تعطیلبردار نیست و به همین خاطر خامفروشی الزاماً موضوع بدی نیست، و به اندازهاش اتفاقاً ضرورت دارد، نکته مهم دیگری بود که در این روایت به خوبی شرح داده شده است.
هر چند رزمآرا دیگر نیست و گذر زمان خیانت نگاه و باور او را نشان داد، اما امروز هم مافیایی وجود دارد که هر چند جرئت نمیکند مثل رزمآرا صنعت را علنی تحقیر کند اما با اصرار بر واردات بیرویه و عدم اعتماد به تولید داخل، دل نخبگان و صنعتگران ایرانی را خالی میکند. یکی دو نمونه آن در کتاب ذکر شده که چطور نتایج تستها قبل از اینکه به دستاندرکاران پروژه برسد به دست مخالفان تولید ملی میرسیده است.
نکته دیگر از تجربه خواندن کتاب برایم این بود که بعضی وقتها، دعواهای سیاسی و گفتمانی با دولتها سبب میشود افتخاراتی از این دست نادیده گرفته شود و یا حق آنها ادا نشود. واقعیت امر این است دولتها با همه نقاط قوت و ضعف در جهت کلی در حوزههای مختلف زحمتهایی کشیدهاند که سرمایهای برای نظام جمهوری اسلامی ایران به ارمغان آوردهاند. باید مراقب بود در نقد دولتها، دستاوردهای نظام نادیده گرفته نشود.