میریام؛ روایت استقامت خواهر در حفظ میراث معنوی برادر
تجربه خواندن بیست و چهار؛
کتاب میریام خاطرات سرکار خانم دکتر رباب صدر، خواهر امام موسی صدر است؛ خواهری که بخت با او یار بوده و در جوانی توفیق همراهی با یکی از اثرگذارترین مصلحان اجتماعی را پیدا کرده، و این همراهی مسیر زندگی او را در مسیری درسآموز و افتخارآمیز و البته سخت و پر فراز و نشیب، قرار داده است.
خواندن میریام دو ویژگی اساسی دارد:
اول آنکه آگاهی و شناخت دقیقتری در مقایسه با سایر منابع از ابعاد فکری و شخصیتی امام موسی صدر در اختیار میگذارد.
دیگر اینکه ما را با الگویی از زن مسلمانِ شیعه فعال و دغدغهمند، صاحب خرد و اندیشه و آگاه به زمانه، آشنا میسازد.
امام موسی که از جوانی در فکر گسترش شیعه بودند، با مطالعه و آگاهی لبنان را بهعنوان هدفی مهم انتخاب میکنند. ظاهراً آن روزگار وضعیت شیعیان لبنان، وضعیت مناسبی نبوده و فقر فرهنگی و اعتقادی و اقتصادی در بین آنها زیاد بوده است. امام در طول مدت اقامت خود در لبنان با مبنای اندیشهای خود که شاید تبلور همه اندیشههای ایشان در جمله معروف برای انسان گرد هم آمدهایم، باشد، اقدامات اصلاحی خود را پیگیری میکنند. توجه به جایگاه خلیفه الهی انسان، اهمیت به نقش مادری در جامعه، آمادهسازی جامعه جهت اجازه تحصیل دختران، برنامهریزی آموزش فنی و حرفهای برای مردان و تغییر سنتهای ناپسند آن جامعه، از جمله اصلاحات ایشان بوده است.
خواهر که به دعوت برادر در هجده سالگی به لبنان میرود، از نزدیک اقدامات اصلاحی امام موسی برای جامعه آن روز لبنان را میبیند. امام بر خلاف روال و عرف طلبگی، خواهر را درگیر امور مینماید و شاید ایدهشان هم این بوده که الگویی برای بانوان جوان آن روز، پرورش دهند.
خواهر بعد از اجرای نقشه شوم دشمنان انسانیت و اسلام، با تسلط بر احساسات خواهرانه، امانتداری از میراث معنوی برادر را مهمترین وظیفه خود میداند. بهتنهایی و در شرایط سخت و پیچیده آن روزهای لبنان، ایدههای برادر که به ظلم ظالمان غائب شده است را پی میگیرد. نتیجه آن امروز وجود موسسات بزرگ امام صدر است که در طول این سالها به تربیت و پرورش چند نسل از شیعیان لبنان پرداخته است.
اما تجربه خواندن این کتاب برایم مغتنم بود. یکی از آموزههای این تجربه، قدرت ایمان در پیشبرد اهداف بود. چه در زمان حضور امام موسی صدر که یک تنه توانستهاند جامعهای را احیا کنند و سنتهای حسنهای را بنا نهند و از انحراف و کجروی جلوگیری کنند؛ و چه در زمان فعالیت سرکار خانم دکتر رباب صدر که با همان قدرت و انگیزه ایمانی توانستهاند از حرکتها و اقدامهای کوچک شروع کنند و امروز موسساتی را مدیریت کنند که برکت تربیت افراد پرورش یافته در آنها، برای جامعه لبنان صدقه جاریه باشد.
یکی دیگر از مهمترین آموختههای این تجربه خواندنی، توجه به اصل کرامت انسانی و محبت در ثمربخش بودن در تبلیغ و ترویج مکتب شیعه است. اگر امروز هم مسائل پیچیده در جامعه به مصائب تلخ و به ظاهر بیعلاج تبدیل شده و گرهها روز به روز کورتر میشود، شاید به این دلیل است که کرامت انسانها را ناخواسته نادیده میگیریم و طرف مقابل هم این تبلیغ و توصیه را از منشاء محبت نمیبیند.
از جمله آسیبشناسیهای اقدامات و برنامههای فرهنگی این روز و روزگار شاید این باشد که پیش و بیش از آنکه هدف نهایی را انسان و تعالی انسان تعریف کنیم به شکل و فرم کار فرهنگی توجه میکنیم. در این نگاه کمیت اولویت دارد. اما با آنچه در کتاب میریام میخوانیم میبینیم که هر چه هدف متعالیتر باشد حتی اگر اقدامات اولیه ساده و از نظر کمیت محدود باشد، اما اثرگذار است و چون اثرگذار است توسعه پیدا میکند.
خواندن این کتاب به بزرگوارانی که دغدغه دینی اجتماع دارند و مخصوصاً خواهران دغدغهمندی که معطل کسب فرصت امکانات برای فعالیت هستند توصیه میشود.
زندگی این برادر و خواهر اتمام حجتی است برای همه ما که بدانیم برای انجام وظیفه در حوزه دین و سعادت جامعه مسئولیم و همچنانکه با دست خالی این بزرگواران در این مسیر گام برداشتند باید فعالانه و دغدغهمند وارد شویم.