:: روز از نو ::

یادداشت هایی در حوزه فرهنگ و هنر گاهی وقتها هم سیاست

:: روز از نو ::

یادداشت هایی در حوزه فرهنگ و هنر گاهی وقتها هم سیاست

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رسانه» ثبت شده است

مخاطب در افق رسانه محو می‌شود!

دوشنبه, ۲۲ آبان ۱۴۰۲، ۰۵:۵۱ ب.ظ

بعضی وقت‌ها برنامه‌ها هستند که به شبکه‌ها هویت می‌دهند. یکی از نمونه‌های چند سال اخیر که مشهور شد برنامه خندوانه است که برای شبکه نسیم ساخته شد. هنوز وقتی اسم شبکه نسیم می‌آید، مخاطب تنها تصویری که در ذهن دارد، خندوانه است. شبکه افق در حدود 9 سالی که برنامه تولید و پخش کرده، هیچ وقت نتوانسته بود مخاطب فراگیر و با تنوع سلیقه، برای خود دست و پا کند. شاید اصلا به این موضوع هم در طول این مدت اعتقادی نداشته اما فلسطین توانست در مدتی کوتاه با این برنامه، نه فقط در شبکه افق بلکه در میان همه شبکه‌های رسانه ملی شناخته شود.
سال‌هاست رژیم اشغالگر قدس در جهت توجیه حضور و مظلوم‌نمایی، فعالانه در رسانه‌ها و مخصوصا رسانه‌های فارسی‌زبان مشغول تولید محتواست. از سوی دیگر این شبهه را مطرح می‌کند که موضوع حمایت از فلسطین و مبارزه با اسرائیل حرف ملت ایران نیست و تنها یک اقلیت در حاکمیت طرفدار این موضوع است. در رویارویی با این هجمه‌ها و حمله‌ها، رسانه چه کار مهمی انجام داد؟ و شاید پرسش دقیق‌تر این باشد که آیا اصلا در این میدان نبرد رسانه‌ای، نیاز مخاطب در برنامه‌ریزی مدیران رسانه دیده شده؟ حالا و درست در زمانه‌ای که مهم‌ترین اتفاق در جهان اسلام رقم می‌خورد، به جای بحث‌های تئوری و فلسفی و تحلیل‌های تکراری، برنامه‌ای روی آنتن شبکه افق سیما رفت که توانست از موضوع قدیمی و تکراری فلسطین، محتوای جدید و بدیع و مورد نیاز مخاطب تولید کند و به مصاف رسانه‌های رقیب رود. به افق فلسطین مورد اقبال و توجه مخاطب قرار گرفت برای اینکه:
1- به افق فلسطین توانست در بحبوحه درگیری‌های سخت و بی‌سابقه با رژیم غاصب، با همه محدودیت‌ها، ارتباط مستقیم با میدان نبرد در غزه و کرانه باختری و جنین و... برقرار کند و بی‌واسطه و مستقیم مخاطب را در جریان اتفاقات میدانی قرار دهد.
2- این برنامه به خوبی توانست ماجرای فلسطین را محور انسجام ملی قرار دهد و از منتهای مسیر اصلاح‌طلبی تا این سوی جریان اصولگرایی نگاه مشترک و دغدغه‌مند ملی به ماجرای فلسطین را نمایش دهد.
3- به افق فلسطین در سخت‌ترین دوره تلویزیون در مواجهه با بحران مخاطب توانست در کانون توجه ذائقه‌های مختلف قرار گیرد و جریان‌ساز باشد.
4- این برنامه توانست از گرافیک جذاب و تدوین‌های حرفه‌ای، محتوای مورد علاقه مخاطب را تولید کند و به عبارتی از فرم خوب در جهت تولید محتوای خوب، استفاده کرد و موثر واقع شد.
علاوه‌بر موارد بالا حتما موارد دیگری هم می‌توان برای توفیق این برنامه برشمرد. برنامه‌ای که در مدت زمان کوتاهی فرآیند برنامه‌ریزی و اجرا را پشت سر می‌گذارد حتما در مسیر خود با اشکال و ایرادهایی هم ممکن است روبه‌رو باشد، اما وقتی اشکال و ایراد در نظر مخاطب دیده نمی‌شود، نشان می‌دهد که تیم تولید‌کننده هوشیارند و مسیر برنامه را رصد و اصلاح می‌کنند.

اگر برای برنامه سه ضلع برنامه‌ساز و مخاطب و سازمان صداوسیما را در نظر بگیریم، باید گفت دو ضلع، وظیفه خود را به خوبی به انجام رسانده‌اند؛ اول برنامه‌ساز که تمام تلاش خود را به کار گرفت تا محتوایی فاخر و اثرگذار تولید کند و دوم مخاطب که با اقبال خود مسیر طی شده را تایید کرد و ‌انگیزه و انرژی برای تیم تولید‌کننده فراهم ساخت. اما آنچه مربوط به سازمان صداوسیماست مثل موارد قبل با اشکال روبه‌رو شد. سازمان نتوانست از این فرصت کم‌نظیر بهره‌برداری کند و با انجام تعهد مسئولانه خود در حفظ کیفیت برنامه، ارزشمندی مخاطب را برای رسانه ملی نشان دهد. شاید مسئولان رسانه ملی عدم هماهنگی تیم سازنده برنامه با مدیران شبکه و سازمان را بهانه این ناکامی رسانه ملی بدانند اما باید گفت ناهماهنگی اصلی در سازمان است که ناکامی‌های پی‌درپی را برای دوره‌ای از مدیریت رسانه که مدعی تحول است، رقم می‌زند. حضور رئیس سازمان صداوسیما در پشت صحنه و خداقوت گفتن به عوامل برنامه از سویی و حضور سردبیر و مجری برنامه در برنامه صبحگاهی شبکه دو (دو روز قبل از انتشار خبر جدایی تیم به افق فلسطین از برنامه) اگر نشان ناهماهنگی و نابسامانی مدیریتی نیست، چه می‌تواند باشد؟


به‌هر‌حال رسانه ملی نشان داد در دوره تحولش برای مبارزه با شبکه‌های فارسی زبانی که از هر فرصتی برای القای شبهه‌ و هجمه‌های اعتقادی بهترین استفاده را می‌کنند، داشتن تیم رسانه‌ای متعهد، قوی و اتفاقا دارای کارنامه روشن، اصل نیست. وقتی چنین برنامه‌ای نباشد توقعی هم از رسانه نیست اما وقتی رسانه نشان می‌دهد که ظرفیت تولید چنین برنامه‌هایی موجود است و از مخاطب دریغ می‌کند، مخاطب هم نمی‌تواند به حسن‌نیت مسئولان این رسانه دلخوش باشد. اینجاست که با تدبیر مسئولان فعلی رسانه، مخاطب باید در افق تحولی سازمان موجود محو شود.

این یادداشت در روزنامه فرهختگان 22 آبان 1402 منتشر شد. (+)

  • مدیر وبلاگ

این روزها؛ ما، رسانه و معجزه مسخ

دوشنبه, ۱ آبان ۱۴۰۲، ۰۳:۳۴ ب.ظ

در مورد غزه

مسخ برای امت های گذشته عذابی بوده که به عنوان معجزه و مایه ی عبرت آیندگان شناخته می شده.  عذابی که انسانیت انسان بواسطه تکرار کارهای ناشایستش از او گرفته می شد به شکل حیوانی که مرتبط با ذات آن کار بوده در می آمده.

امروز پس از تقریبا شانزده هفده روز که از ماجراهای غزه میگذرد شاهد مسخ شدگانی هستیم که چون در طول دوران زندگی خود، واردات فکری و ذهنی خود را از دشمنان خدا گرفته اند، آرام آرام خوی انسانی شان را از دست داده اند؛  هرچه تصویر آزار و اذیت بندگان خدا را در غزه می بینند هیچ انقلابی درون شان ایجاد نمی شود. بعضی که کارشان از این هم گذشته و از دشمن حمایت می کنند و بی جیره و مواجب مزدورانی شدند که دست شان به خون زنان و کودکان بیگناه زیادی آلوده شده است. 

نکته مهم همین واردات به جان و روح  است. باید مراقب بود محتوایی که میخوانیم و می بینیم از کجا آمده و چه کسانی و با چه نیتی آن را تهیه و منتشر کردند. 

بی ملاحظه خواندن و شنیدن و دیدن، وارادتی است به روح، که جز بی تفاوتی نسبت به مظلوم و طرف ظالم قرار گرفتن نتیجه ای ندارد. اگر هم به محکوم کردن مظلوم برسد که دیگر انسانیت از دست رفته است.

یکی از برکات این روزها این است که مرز حق و باطل به خوبی و روشنی مشخص است. هر رسانه و تولید کننده ی محتوایی که این روزها در مقابل مظلوم و در کتار ظالم ایستاده است برای همیشه باید در ذهن ما پرونده اش بسته شود و گرنه فردایی که دوباره شک و شبهه ها ایجاد و فضایی غبار آلود شکل گرفت، نمی توان به راحتی قضاوت کرد. هر چقدر هم که وجدانمان را توجیه کنیم که ذره ذره و گزیننشی می خوانیم و می شنویم وقتی به خود می آییم که پرچم ظالم در دست، به اشک و ناله مظلومان می خندیم و انسانیت را باخته ایم؛ مسخ شده ایم.  

 

  • مدیر وبلاگ

درباره تبلیغ کتاب

دوشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۲:۳۸ ب.ظ

کتابخوانی

هنگامی که صحبت از تبلیغ کتاب می شود، دو حوزه اصلی مد نظر است؛ اول اصل کتابخوانی و تشویق به خواندن و دیگر ، تبلیغ مصداق های خواندن و پاسخ به این پرسش که چه بخوانیم؟
در مورد تبلیغ خواندن با اینکه در سالهای اخیر شاهد اتفاق هایی در تبلیغات شهری و رسانه های جمعی بودیم، اما بر اساس همان مشاهدات باید پذیرفت که هنوز تبلیغ خواندن و کتابخوانی وزن اصلی خود را پیدا نکرده است. آنچه در تبلیغات شهری دیده می شود، بازاریابی کالاهای مصرفی و انتقال های پیام هایی غیر از ساحت فرهنگ به طور عام و کتابخوانی به طور خاص است.

حال اگر با اغماض از موضوع اول بگذریم و فرض کنیم که در فضای تبلیغاتی جامعه اصل کتابخوانی به صورت مستقیم و غیر مستقیم تبلیغ شده، اولین پرسش مخاطب این است که چه بخوانم؟ و اینجا معمولا پاسخ های کارشناسی شده و آماده وجود ندارد. یکی از دلایل، نداشتن نگاه حرفه ای در مورد تبلیغ کتاب در جامعه است. به بیان دیگر ما تمام انرژی خود را صرف تبلیغ یک اصل اثبات شده و بدون تردید گذاشته ایم که همان «فضلیت کتابخوانی» است؛ اما در پاسخ به سئوال چه بخوانیم برای گروه های مختلف از کودک و نوجوان تا بزرگسالان با نقش و مسئولیت های متفاوت اجتماعی پاسخیی نداریم. البته این موضوع مطلق نیست و در گوشه و کنار پیشنهاد هایی هم وجود دارد، اما فضای غالب چنین است.
بعد از اینکه پیشنهادها و کتاب ها هم مشخص شد، برانگیختن احساس مخاطب به خواندن، یکی از مهم ترین چالش های تبلیغ کتاب است. اگر پر زرق برق ترین تبلیغات و خوش رنگ و لعاب ترین تیزرهای تلویزیونی ساخته شود اما پاسخی به این پرسش مخاطب نداشته باشد که : «خواندن این کتاب به چه کار من می آید؟»، تبلیع موفقی نیست؛ در مقابل یک پست اینستاگرامی با یک عکس ساده از کتاب و چند خط نوشته که منتقل کننده «تجربه خواندن» از کتاب می باشد می تواند به مراتب تاثیر گذارتر باشد.
یکی از کارکردهای تبلیغ ایجاد احساس نیاز است. این احساس نیاز وقتی به وجود بیاید افراد انگیزه خواندن را پیدا می کنند، و متناسب با آن نیاز برای خواندن انرژی می گذارند. بعضی از ناشرین، با ارائه پاسخ های مناسب به این پرسش و بیان آن برای مشتری، توانسته اند نسبت به رقبای خود به موفقیت های بیشتری دست یابند.
یکی دیگر از گروه هایی که در زمینه تبلیغ خواندن و معرفی کتاب متناسب با مخاطب نقش مهم و اثرگذاری دارند، کتابداران می باشند. کتابداران به عنوان کارشناسان علم اطلاعات و دانش شناسی با مهارت هایی که به صورت آکادمیک آموخته اند، متناسب با نیازهای کاربر کتابخانه، می توانند لیستی از منابع ارائه دهند.
یکی از فرصت های خوب در حوزه تبلیغ کتاب، نسبت به گذشته، فراگیری شبکه های اجتماعی است. با تولید محتوا، با رویکرد ترویج «تجربه های خواندن» به جای جمله ها و گزارش های کلیشه ای در فضلیت خواندن، می توان اشتیاق برای خواندن متناسب با نیازهای شخصی ایجاد کرد.
مجهز نبودن مبلغین به مهارت های لازم یکی از آفت های جدی تبلیغ کتاب می باشد. برای این موضوع مثال فراوان است؛ از خطیب و مجری و کارشناسی که خود کتاب را نخوانده و به اتکاء خواندن سطحی چند خط معرفی، اقدام به معرفی کتاب می نماید؛  تا افرادی که کتاب را خوانده اند اما قادر به انتقال درست تجربه خواندن خود نیستند. هر چه تعداد تبلیغ بیشتر باشد و هزینه های بسیار صرف شود، باز هم با این وضعیت نمی توان به ترویج خواندن دلخوش بود.
برای تبلیغ کتاب آنچه لازم و ضروری است اولا تعیین راهبرد تبلیغات است و ثانیا تجهیز مبلغین به مهارت های لازم و استفاده از ظرفیت های موجود متناسب با اقتضائات هر ظرفیت.

این یادداشت برای روزنامه فرهیختگان در پرونده ای با موضوع تبلیغ کتاب منتشر شد. (+)

  • مدیر وبلاگ

به یاد برفک !

شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۲۸ ب.ظ
نسل امروز نمیدانند برفک یعنی چه...نمیدانند چطور گاهی پیه دیدن  چند ساعت برفک را با تن میمالیدیم تا یک کارتون یا برنامه خوب ببینیم. برنامه ای که انتخاب شده بود..با دقت و ظرافت های جدی...برفک برای نسل امروز معنی ندارد چون بیست و چهار ساعت شاهد برنامه های رنگارنگ  مختلف جعبه جادویی هستند..برنامه هایی که گاهی آرزو میکنی کاش جایشان برفک میدیدی...
  • مدیر وبلاگ